معرفی وبلاگ
با سلام سایت تبیانی آیت الله موسوی زنجانی در اینجا بر آنیم که مطالب علمی و تاریخی را بیان کنیم که تا به حال از آن بحثی به میان نیامده و از آنجایی که بنده خادم معظم له هستم خلاصه ای از نظریات ایشان را اینجا آورده ام . قرار ما www.moosavizanjani.ir . حرف آخر : اسلام ما قدمت پنج هزار ساله دارد موسس اسلام حضرت ابراهیم و مکمل اسلام حضرت محمد است .
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 13103
تعداد نوشته ها : 12
تعداد نظرات : 1
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

در هيچ يك از 104 كتاب آسماني به اندازه تورات حكم سنگسار مورد تأكيد نبوده است. در تمامي آيات ذيل، به اين حكم تأكيد شده است:

سفر خروج- باب 21- آيات 28، 29 ، 32 و باب 8- آيه 26 و باب 17- آيه 4 و باب 19- ‌آيه 13

و سفر لاويان- باب 20- آيه هاي 2 ، 27 و باب 24- آيه هاي 14 ، 15 ، 23

و سفر اعداد- باب 15- آيه 35

و سفر تثنيه- باب 13 - آيه هاي 9 ، 10 و باب 21- آيه هاي 18 ، 19 ، 20 ، 21 و باب 22- آيه هاي 21، 23، 24

و كتاب يوشع- باب 7- آيه 25

و كتاب اوّل سموئيل- باب 30- آيه 6

و كتاب اوّل پادشاهان- باب 12- آيه 18 و باب 21- آيه 10، 13

و كتاب دوّم تواريخ- باب 2- آيه 18 و باب 24- آيه 21

و كتاب حزقيال- باب 16- آيه 40 و باب 23- آيه 47

و اما در قرآن كريم، حتي يك آيه درباره حكم سنگسار نيامده است و اگر شش بار بحث سنگسار آمده، نقل قصص ملت هاي گذشته است. اما يهوديان نفوذي پس از جلسه محرمانه با عمر درحين فتح بيت المقدس كاري كردند عمر موظف شد در مقابل تمام عالم اسلام بايستد و بگويد در قرآن آيه سنگسار بوده و برداشته شده است، لذا بايد اين آيه به قرآن اضافه شود. در مفتاح كنوز سنّه، مادّه رجم، از 22 منبع عمده اهل سنّت مانند صحيح بخاري،‌ صحيح مسلم،‌ سنن ابوداوود، ترمذي ، ابن ماجه، دارمي، موطأ مالك، مسند احمد، مسند طيالسي نقل كرده عمر تا آخر عمرش اصرار داشته آيه سنگسار را به قرآن اضافه كند.

به همين دليل، اينجانب در كتاب مستندات 3000 سال تاريخ فراموش شده ثابت كردم قضيه سنگسار يك قضيه صد در صد سياسي بوده و چون ماهيت سياسي – امنيتي داشته ائمه اطهار(ع) در بيان حكم واقعي آن به احتمال قوي تقيه پيش گرفته و مشكل داشته اند. بنابراين،‌اينجانب اجتهاد مجدد و بازنگري در اين مسئله را ضروري مي داند، چرا كه در فروع كافي،‌ جلد 3،‌ صفحه 503 و بحارالانوار، جلد 52، صفحه 320و371 و محاسن برقي، صفحه 87 روايتي آمده است دلالت دارد تكليف حكم سنگسار بايد توسط امام زمان حل بشود.

حاصل اينكه اين قوم برگزيده (!) حكم سنگسار را از رأس هرم قدرت اسلام و از طريق عامل خود طوري به فضاي فقهي اسلام تزريق كرده كه حتي با تجديد نظرخواهي برخورد مناسبي نمي شود.

اين است عمق شگرد يهود در انتخاب عوامل خود در جهان اسلام.

بیست و ششم 7 1390 8:16

در تورات، سفر تثنيه، باب 31، آيات 23 تا 30 چنين آمده است: « چون موسي نوشتن كلمات اين تورات را در كتاب تماما به انجام رسانيد خطاب به لاوياني كه تابوت عهد خداوند را برمي داشتند وصيت كرده و گفت: اين كتاب تورات را بگيريد و آن را در پهلوي تابوت عهد يهوه خداي خود بگذاريد تا در آن جا براي شما شاهد باشد. زيرا كه من تمرّد و گردن كشي شما را مي دانم. اينك امروز كه من هنوز با شما زنده هستم بر خداوند فتنه انگيخته ايد. پس چند مرتبه زياده بعد از وفات من جميع مشايخ اسباط و سروران خود را نزد من جمع كنيد تا اين سخنان را در گوش ايشان بگويم و آسمان و زمين را بر ايشان شاهد بگيرم. زيرا مي دانم كه بعد از وفات من خويشتن را بالكل فاسد گردانيده، از طريقي كه به شما امر فرموده ام خواهيد برگشت و در روزهاي آخر بدي به شما عارض خواهد شد. زيرا كه آنچه در نظر خدا بد است خواهيد كرد و از اعمال دست خود خشم خداوند را به هيجان خواهيد آورد.»

اكنون ببينيم اوصاف و خصوصياتي كه حضرت موسي در وصيت نامه تحريف نشده(!) خود به قوم برگزيده يهود داده(!) چيست و چند تاست:

1- قوم متمرّد 2- قوم گردن كش 3- قوم فتنه گر 4- قوم بالكل فاسد 5- قوم روي گردان از امر موسي 6- قوم گرفتار در بدي ها 7- قوم لجوج و قومي كه هرچه خدا گويد عكس آن كنند 8- قومي كه خشم و غضب خدا را برانگيخته

و بر اين اوصاف در آيات ديگر اضافه كرده: قوم طالب زنا، قومي كه موسي را رها كرده، قومي كه خدا از آنان روي برگردانده (آيه 16)، قومي كه به خدا اهانت كرده (آيه 20) و بالاخره، قوم احمق (باب 32، آيه 6)

اين است امتيازات قوم برگزيده يهود در تورات تحريف نشده حضرت موسي!

بیست و ششم 7 1390 8:13

ما مسلمان ها خيال مي كنيم باني نخستين مصادره و تقسيم اراضي فلسطين امثال بالفور انگليسي بوده آن هم در قرن 20 ميلادي اما باني نخستين طرح مصادره فلسطين توسط يهود، شخص عمر ابن الخطاب بوده است.

مراجعه شود به روايات زيادي كه اهل سنّت خود نقل كرده اند كه عمر دستور داد يهوديان را از عربستان اخراج كنند. پس از بررسي متوجه شدم منظور از اخراج يهود از حجاز متمركز كردن آن ها در فلسطين بوده است و براي محكم كاري كار خود، به زبان رسول خدا جعل كردند كه ايشان هم فرمود يهوديان را از حجاز اخراج كنيد. مراجعه شود به مفتاح كنوز السنّه، ماده يهود تا ببينيد دهها روايت نقل شده است.

امروز براي همه روشن است كه اخراج يهود از هر جاي عالم يعني باز گرداندن آن ها به فلسطين. ويل دورانت نوشته است تصميم عمر مبني بر پايتخت قرار دادن قدس آنقدر شايع شد كه عمر مجبور شد سفر خود را ناتمام گذاشته از قدس به مدينه برگردد. عمر با تقويت بيت المقدس يهود را تشويق مي كرده برگردند به سرزمين خود و به همين سبب بوده كه مي گفت زيارت بيت المقدس را عمره قرار دهيد و عشق وهّابيون به يهود نيز از اينجا سرچشمه مي گيرد.

بیست و ششم 7 1390 8:10

امام باقر (ع) فرمود:« انّ اليهود يتولّون الملوك و الجبّارين و يزيّنون لهم اهوائهم ليصيبوا من دنياهم. ( بحار الانوار، جلد 9، صفحه 82، چاپ ايران )

يعني يهود همواره به پادشاهان و جباران ( ابرقدرت ها ) علاقه خاص دارند و پيوسته خواسته ها و جنايات آن ها را توجيه كرده و تزيين خواهند كرد تا بتوانند از قدرت آنها به نفع خود استفاده كنند.

طبق اين فرمايش، رابطه اسرائيل و صهيونيسم جهاني با آمريكا و انگليس رابطه سطحي و سياست موقّتي نيست بلكه يك اصل ريشه اي و دائمي است. در نتيجه صهيونيسم و امپرياليسم دو شاخه ي يك درخت اند و نه دو مكتب جدا از هم.

رسول خدا (ص) از يهوديان پرسيد آخر چرا تابع دين من نمي شويد؟

پاسخ دادند: باور ما اين است كه حضرت داوود دعا كرده نبوّت هميشه در شاخه بني اسرائيل باشد. تبعيّت ما از شما همان، كشته شدن ما توسط خود يهوديان همان. [ اين در حالي است كه داوود از نظر يهوديان اصلاً پيامبر نيست بلكه پادشاه است! آن هم پادشاهي كه فرمانده لشكر خود، اوريا، را به كشتن داد تا با زن او ازدواج كند! ] ( مسند طيالسي، حديث 1164 )

بیست و ششم 7 1390 8:5
X